شهید عبدالحسین شیخ ابوالحسنی
نام پدر: ماندنی
تاریخ تولد: 10-7-1344 شمسی
محل تولد: خوزستان - ایذه
تاریخ شهادت : 15-11-1364
پاسداروظیفه-دیدبان
گلزار شهدا: امله نوترکی
خوزستان - ایذه
نام پدر: ماندنی
تاریخ تولد: 10-7-1344 شمسی
محل تولد: خوزستان - ایذه
تاریخ شهادت : 15-11-1364
پاسداروظیفه-دیدبان
گلزار شهدا: امله نوترکی
خوزستان - ایذه
شهید عبدالحسین شیخ ابوالحسنی
در سال 1344 در روستای آبله سفلی هلایجان در چند کیلومتری شهرستان ایذه دیده به جهان گشود. پدرش کشاورز بود و دیدگاهی مثبت به امام خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی داشت. عبدالحسین به مذهب بسیار اهمیت می داد و دیگران را نیز به این امر ترغیب می کرد. دوران تحصیلاتش را در همان روستا سپری کرد و جهت ادامه ی درس در مقطع دبیرستان به ایذه آمدموفق به کسب دیپلم علوم تجربی گردید.
در زمان طاغوت برای سرکوبی این رژیم فاسد تلاش فراوانی کرد. در زمان جنگ چندین بار از طریق بسیج به جبهه های حق علیه باطل اعزام و هربار از خود فداکاری و دلاوری هایی به جای می گذاشت و سرانجام به عنوان پاسدار وظیفه اعزام و بعد از گذراندن آموزش های عمومی و تخصصی به تیپ 44 قمر بنی هاشم اعزام و در دسته ی ادوات مشغول به خدمت می شود و به عنوان دیدبان آسایش را از نیروهای بعثی می گرفت.
سرانجام در روز 15/11/1364 پنج روز مانده به عملیات والفجر 8 براثر اصابت ترکش به درجه ی رفیع شهادت نائل گردید و پیکر پاکش در روستای محل تولدش هلایجان بخش آبله سفلی به خاک سپرده شد.
از خانواده اش خاطره ای نقل شده که سه روز قبل از شهادت شهید به منزل آمد و صورت تمام افراد خانواده اش را بوسید و از آن ها خداحافظی کرد. شهید پیش پدر و مادرش می نشست و همیشه از شهادت صحبت می کرد، در روز آخر از تمام بستگان خداحافظی کرد و گفت من شهید می شوم و به مادرم بگویید برای من گریه نکند و لباس سیاه نپوشد چون این راه را خودم انتخاب کردم.
وصیت نامه ی شهید عبدالحسین شیخ ابوالحسنی:
« ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص - سوره صف آیه 4»
(آنان که در راه خدا می جنگند و همچون دژی نفوذناپذیرند، محبوب خداوندند)
با سلام به پیشگاه مقدس امام زمان (عج) و با درود بیکران بر نائب بر حقش امام امت و همچنین با سلام و درود بر خانواده های شهداء، مفقودین، اسرا، معلولین و مجروحین و با سلام خدمت شما امت حزب الله وصیت نامه ام را آغاز می کنم.
خدایا! به من آن سعادت را ده، که حق نعمت هایت را فراموش نکنم.
خدایا! چنانم کن که لیاقت خدمت به جامعه را داشته باشم و با انجام کارهای انسانی و خداپسندانه سربلند باشم.
خداوندا! مرا به شاگردی از هزاران شاگرد مکتب حسین(ع) قبول کن، زیرا حسین(ع) محبتی در دلم دارد که اگر کوه ها از هم فرو پاشند و دریاها امواج گردند و تمامی جنبندگان روی زمین را ببلعد، محبت حسین(ع) در دلم از بین نمی رود، زیرا که حسین(ع) درس ایثار، شهامت و شهادت را به من آموخت و آموخت که در برابر ظلم و تعدی و تجاوز سکوت اختیار نکنم، زیرا: یگانه فلسفه قتل شاه دین این است که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است به کسی مکن ستم و زیر بار ظلم مرو که این شعار حسین(ع) و منطق دین است. خورشید حماسه ای شورانگیز دارد.
طلوعش، خروش درخشش دیرپا و ماندنی اش حماسه ی جاوید و ابدی است، اما حسین بن علی(ع) در جاوید روز عاشورا بر پاکننده حماسه جاویدتر و با شکوه تر بود. حماسه ای که خورشید در برابرش درخشش نخواهد داشت.
حماسه ای به بلندی ابدیت، حماسه ای که هرگز در دل های مؤمنین فراموش نمی شود. حماسه ای که برای دشمنان اسلام نیز بسیار مشکل بود و هست، حماسه ای جاوید پشتوانه ی رستاخیز حسینی، خون های پاکی بود که از پیکر لاهوتی و صدپاره شهیدان تشنه کام بر روی خاک ها و شن های داغ و ...کربلا فرو چکید تا بر حق باختگان بی فریاد عالم بیاموزد آئین شهادت را و رسیدن به آزادگی و شرف را.
در روز عاشورا مرگ و شهادت برای حسین(ع) و یارانش پلی بود به سوی ظفرمندی و اکنون ما که پیرو مکتب حسین(ع) هستیم شهادت برایمان سعادت است.
آری حسین بن علی(ع) در مسیر پرشتاب زندگی با مرگ و شهادت خویش پلی استوار نهاد تا همه ی آزادگان عالم از روی آن بگذرند. امت حزب الله نگذارید خون هزاران هزار شهید گلگون کفن پایمال شود و جواب جنگ جز جنگ برای ما مفهوم دیگری ندارد و ما سرنوشت جنگ را در میدان جنگ تعیین می کنیم.
محکم و استوار باشید که پیروزی با ماست و نصرت خداوند به زودی شامل حالمان می شود و بدانید که زندگی هر انسانی با احساس و اندیشمند بر محور هدف های متعالی و آرمان های زندگی ساز می چرخد و اگر کسی در زندگی فردی و اجتماعی خویش هدفی نداشته باشد زندگی برای او ارزشی نخواهد داشت. اساساً زندگی یعنی هدف، پس کسی که بی هدف زندگی می کند از ارزش های انسانی برخوردار نیست، اما باید توجه داشت که هدف می تواند دو نوع باشد:
1- هدف هایی که انسان را به خدا نزدیک می کند که رسیدن به آن می تواند دارنده ی هدف را سربلند کند و در خوشبختی جامعه مؤثر باشد.
2- هدف هایی که انسان را از خدا دور می کند که دارنده ی هدف را خوار و بی مقدار می کند و به سعادت جامعه صدمه می زند. پس بیایید ما جزو انسان های خیراندیش باشیم و همواره از هدف های مقدس و انسانی پیروی نماییم و انسان باید صبر داشته باشد تا به هدف های مقدس خود برسد زیرا که خداوند در قرآن می فرماید: « ان الله مع الصابرین: خدا یاور صبر پیشگان است». صبر است که پیروزی می آورد و با صبرکردن، می توان بر تمامی مشکلات پیروز شد. صبر و پیروزی وابسته به هم هستند و بر اثر صبر و استقامت است که پیروزی حاصل می شود، زیرا: صبر، کوه سترگی است که در پیش همه مشکلات عالم سپر می گردد و همه ی نابسامانی ها را از پای در می آورد.
در سال 1344 در روستای آبله سفلی هلایجان در چند کیلومتری شهرستان ایذه دیده به جهان گشود. پدرش کشاورز بود و دیدگاهی مثبت به امام خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب اسلامی داشت. عبدالحسین به مذهب بسیار اهمیت می داد و دیگران را نیز به این امر ترغیب می کرد. دوران تحصیلاتش را در همان روستا سپری کرد و جهت ادامه ی درس در مقطع دبیرستان به ایذه آمدموفق به کسب دیپلم علوم تجربی گردید.
در زمان طاغوت برای سرکوبی این رژیم فاسد تلاش فراوانی کرد. در زمان جنگ چندین بار از طریق بسیج به جبهه های حق علیه باطل اعزام و هربار از خود فداکاری و دلاوری هایی به جای می گذاشت و سرانجام به عنوان پاسدار وظیفه اعزام و بعد از گذراندن آموزش های عمومی و تخصصی به تیپ 44 قمر بنی هاشم اعزام و در دسته ی ادوات مشغول به خدمت می شود و به عنوان دیدبان آسایش را از نیروهای بعثی می گرفت.
سرانجام در روز 15/11/1364 پنج روز مانده به عملیات والفجر 8 براثر اصابت ترکش به درجه ی رفیع شهادت نائل گردید و پیکر پاکش در روستای محل تولدش هلایجان بخش آبله سفلی به خاک سپرده شد.
از خانواده اش خاطره ای نقل شده که سه روز قبل از شهادت شهید به منزل آمد و صورت تمام افراد خانواده اش را بوسید و از آن ها خداحافظی کرد. شهید پیش پدر و مادرش می نشست و همیشه از شهادت صحبت می کرد، در روز آخر از تمام بستگان خداحافظی کرد و گفت من شهید می شوم و به مادرم بگویید برای من گریه نکند و لباس سیاه نپوشد چون این راه را خودم انتخاب کردم.
وصیت نامه ی شهید عبدالحسین شیخ ابوالحسنی:
« ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص - سوره صف آیه 4»
(آنان که در راه خدا می جنگند و همچون دژی نفوذناپذیرند، محبوب خداوندند)
با سلام به پیشگاه مقدس امام زمان (عج) و با درود بیکران بر نائب بر حقش امام امت و همچنین با سلام و درود بر خانواده های شهداء، مفقودین، اسرا، معلولین و مجروحین و با سلام خدمت شما امت حزب الله وصیت نامه ام را آغاز می کنم.
خدایا! به من آن سعادت را ده، که حق نعمت هایت را فراموش نکنم.
خدایا! چنانم کن که لیاقت خدمت به جامعه را داشته باشم و با انجام کارهای انسانی و خداپسندانه سربلند باشم.
خداوندا! مرا به شاگردی از هزاران شاگرد مکتب حسین(ع) قبول کن، زیرا حسین(ع) محبتی در دلم دارد که اگر کوه ها از هم فرو پاشند و دریاها امواج گردند و تمامی جنبندگان روی زمین را ببلعد، محبت حسین(ع) در دلم از بین نمی رود، زیرا که حسین(ع) درس ایثار، شهامت و شهادت را به من آموخت و آموخت که در برابر ظلم و تعدی و تجاوز سکوت اختیار نکنم، زیرا: یگانه فلسفه قتل شاه دین این است که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است به کسی مکن ستم و زیر بار ظلم مرو که این شعار حسین(ع) و منطق دین است. خورشید حماسه ای شورانگیز دارد.
طلوعش، خروش درخشش دیرپا و ماندنی اش حماسه ی جاوید و ابدی است، اما حسین بن علی(ع) در جاوید روز عاشورا بر پاکننده حماسه جاویدتر و با شکوه تر بود. حماسه ای که خورشید در برابرش درخشش نخواهد داشت.
حماسه ای به بلندی ابدیت، حماسه ای که هرگز در دل های مؤمنین فراموش نمی شود. حماسه ای که برای دشمنان اسلام نیز بسیار مشکل بود و هست، حماسه ای جاوید پشتوانه ی رستاخیز حسینی، خون های پاکی بود که از پیکر لاهوتی و صدپاره شهیدان تشنه کام بر روی خاک ها و شن های داغ و ...کربلا فرو چکید تا بر حق باختگان بی فریاد عالم بیاموزد آئین شهادت را و رسیدن به آزادگی و شرف را.
در روز عاشورا مرگ و شهادت برای حسین(ع) و یارانش پلی بود به سوی ظفرمندی و اکنون ما که پیرو مکتب حسین(ع) هستیم شهادت برایمان سعادت است.
آری حسین بن علی(ع) در مسیر پرشتاب زندگی با مرگ و شهادت خویش پلی استوار نهاد تا همه ی آزادگان عالم از روی آن بگذرند. امت حزب الله نگذارید خون هزاران هزار شهید گلگون کفن پایمال شود و جواب جنگ جز جنگ برای ما مفهوم دیگری ندارد و ما سرنوشت جنگ را در میدان جنگ تعیین می کنیم.
محکم و استوار باشید که پیروزی با ماست و نصرت خداوند به زودی شامل حالمان می شود و بدانید که زندگی هر انسانی با احساس و اندیشمند بر محور هدف های متعالی و آرمان های زندگی ساز می چرخد و اگر کسی در زندگی فردی و اجتماعی خویش هدفی نداشته باشد زندگی برای او ارزشی نخواهد داشت. اساساً زندگی یعنی هدف، پس کسی که بی هدف زندگی می کند از ارزش های انسانی برخوردار نیست، اما باید توجه داشت که هدف می تواند دو نوع باشد:
1- هدف هایی که انسان را به خدا نزدیک می کند که رسیدن به آن می تواند دارنده ی هدف را سربلند کند و در خوشبختی جامعه مؤثر باشد.
2- هدف هایی که انسان را از خدا دور می کند که دارنده ی هدف را خوار و بی مقدار می کند و به سعادت جامعه صدمه می زند. پس بیایید ما جزو انسان های خیراندیش باشیم و همواره از هدف های مقدس و انسانی پیروی نماییم و انسان باید صبر داشته باشد تا به هدف های مقدس خود برسد زیرا که خداوند در قرآن می فرماید: « ان الله مع الصابرین: خدا یاور صبر پیشگان است». صبر است که پیروزی می آورد و با صبرکردن، می توان بر تمامی مشکلات پیروز شد. صبر و پیروزی وابسته به هم هستند و بر اثر صبر و استقامت است که پیروزی حاصل می شود، زیرا: صبر، کوه سترگی است که در پیش همه مشکلات عالم سپر می گردد و همه ی نابسامانی ها را از پای در می آورد.